venerdì 4 febbraio 2011

سپاه پاسداران را چشم بسته و با یک چوب نزنید





نامه اعتراض آمیزیکی از خوانندگان پیک نت را در جواب مقاله "گوش شنوای ارتش مصر و گوش های ناشنوای سپاه" که در این سایت منتشر شد بود
سرنوشت موسیسن سپاه و رأی 70 درصدی بدنه سپاه پاسداران و حمایت اکثریت فرماندهان سپاه از میرحسین موسوی



سایت محترم پیک نت- در عنوان "گوش شنوای ارتش مصر و گوش های ناشنوای سپاه"، کلیت سپاه را مطرح کرده بودید، درحالیکه این کار به دور از انصاف و اطلاع است. بنده خواستم هم بعنوان اعتراض و هم بعنوان یک روشنگری، نکات زیر را خدمت شما و خوانندگان شما عرض کنم:

در حالیکه بسیاری از خبرها حاکی از حمایت گسترده سپاه پاسداران از دولت احمدی نژاد میباشد، واقعیت اینست که اکثریت فرماندهان و هسته اولیه سپاه پاسداران و بسیاری از فرماندهان دوران جنگ با عراق و خانواده های فرماندهان شهید سپاه، یا از منتقدان و مخالفین احمدی نژاد اند و یا بی طرف و بدور از سیاست.

برای مثال از شورای اولیه و 12 نفره ای که موسس سپاه بودند، 2 تن به اسامی یوسف کلاهدوز و محمد بروجردی شهید شدند که بویژه شهید کلاهدوز، با توجه به شخصیت مستقل و محبوبیتی که در میان فرماندهان سپاه داشت، اگر زنده مانده بود، فرمانده کل سپاه می شد. خانواده آنها اکنون با جنبش سبز اند.

6 نفر باقی مانده از 10 موسس زنده مانده سپاه، همگی یا از منتقدین آقای احمدی نژاد اند و یا از مخالفان وی و یا از رقبای وی. از جمله آقایان سازگارا، اصغر صباغیان، محسن رفیق دوست، عباس دوزدوزانی، مرتضی الویری، محسن رضایی، که دراین میان آقای الویری پس از انتخابات 22 خرداد برای مدتی نیز زندانی شد.

از 4 نفر باقی مانده، آقایان عباس آقا زمانی (ابو شریف)، محمد غرضی و یوسف فروتن بکلی از سپاه و سیاست کنار کشیده اند.

از 12 موسس سپاه، یک تن باقی می ماند بنام جواد منصوری که سفیر ایران در چین شد.

تکلیف خانواده سرداران شهید جنگ نیز که بر همگان روشن است. خانواده فرماندهانی مانند شهید همت و یا شهید باکری. همگی و عملا در صف جنبش سبز قرار دارند.

ضمنا بسیاری از فرماندهان اولیه سپاه، مانند محسن آرمين عضو رهبری سازمان مجاهدین انقلاب و یا محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت و مسئول سابق اداره سیاسی سپاه و یا دکتر شکوری راد و دهها چهره دیگر در جریان خیزش سبز بازداشت شدند.

عده ای از جانبازان سپاه و آزادگان سپاه نیز که در کنار آقای موسوی قرار گرفته بودند، بازداشت و زندانی شده و حتی زیر شکنجه قرار گرفتند.

بنابراین، نمی توان گفت سپاه گوش شنوا ندارد. دارد، اما این شنوائی فعلا شامل حال آنها که به پست و درجه و مقام و آب و نان رسیده و "ولایت پذیری" شان تابع همین موقعیت است نمی شود.

تذکر من درباره فرماندهان سپاه بود، والا شما اطلاع دارید که در انتخابات 22 خرداد، نزدیک به 70 در صد بدنه سپاه به آقای موسوی رای دادند و شهرک های سپاه یکپارچه طرفدار موسوی بودند. این مسئله چنان آشکار است که تاکنون بارها فرماندهان سپاه و حتی فرمانده کل سپاه در سخنرانی های خود در سمینارهای توجیهی، اشاره به آن کرده و گفته که باید این بدنه را آگاه کرد تا دیگر دچار چنین اشتباهی نشود. بنده اعتقاد دارم بدنه سپاه دچار اشتباه نشد و اتفاقا آن ها که دچار اشتباه و حتی خیانت شدند، فرماندهانی بودند که حالا می خواهند بدنه سپاه را توجیه و راهنمائی کنند. نه در انتخاب آقای خاتمی بدنه سپاه اشتباه کرد و نه در انتخابات 22 خرداد و بنده اطمینان دارم که در حوادث آینده بیش از انتخابات دوم خرداد و انتخابات 22 خرداد، بدنه سپاه و حتی شمار بیشتری از فرماندهان سپاه درکنار مردم قرار خواهند گرفت. بنده، حتی به شهادت دو انتخابات دوم خرداد و 22 خرداد سپاه را مردمی تر از ارتش مصر می دانم. اتفاقا در دوران پس از انتخابات 22 خرداد، چشم و گوش سپاه بیشتر باز شد، اما نه در آن جهتی که فرمانده کل سپاه می خواست. بلکه درجهت اگاهی از فسادی که درمیان فرماندهان سپاه رایج است. شما بازتاب جنایاتی که علیه مردم صورت گرفت را در میان بدنه سپاه و فرماندهان دست کم نگیرید!