mercoledì 6 luglio 2011

گشایش درهای بسته یکی از تاریکخانه های توطئه

برگرفته از سایت پیک نت
شیخ مهدی طائب، برادر شیخ حسین طائب است. حسین طائب به پاس نقشی که در کودتای 22 خرداد ایفاء کرد، اکنون رئیس سازمان اطلاعات سپاه است و برادرش، شیخ مهدی استاد رئیس قرارگاه عمار و استاد دانشگاه امام صادق. بنیانگذار و رئیس هیات مدیره دانشگاه امام صادق نیز آیت الله مهدوی کنی رئیس جدید مجلس خبرنگان است و آقا زاده اش که او نیز شیخ درجستجوی نامی است، همه کاره دانشگاه امام صادق و بیت آقای مهدوی کنی.

به این سوابق اشاره کردیم تا با انتشار سخنرانی جدید مهدی طائب، بیشتر به عمق فساد و پوسیدگی و خرافات مذهبی در حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی تحت رهبری مقام معظم رهبری آشنا شوید.

مهدی طائب، به داشتن دهانی گشاد برای حرف زدن معروف است و به همین دلیل در سخنرانی ها او اغلب می توان اخبار پنهان مافیای حاکمیت را بیرون کشید. چنان که در آخرین سخنرانی او که در اردوگاه صاحب الزمان (عج) تهران ایراد شده، این اخبار بیرون زده است.

مهدی طائب در این سخنرانی، برای نخستین بار نام اعضای گروه اجرائی دولت سایه در زمان خاتمی را فاش می کند. البته بی آن که اشاره به فرماندهان اصلی این گروه بکند. هرگاه به این نقطه رسیده، با گفتن این که "تصمیم گرفته شد"، "گفته شد" و... عبور کرده است تا نام احمدی جنتی، میرحجاری منشی بیت رهبری و... را نیآورد.

مهدی طائب ظاهرا به قصد افشای مشائی سخنرانی کرده، اما تمام تلاش او آنست که احمدی نژاد را از زیر ضربه بیرون بکشد. یعنی دست را بزند، اما سر را درحاکمیت حفظ کند. او از یک گروه هزار نفره یاد می کند که از درون آن یک هیات 300 نفره بیرون آمد و در راس این هیات 300 نفره نیز گروهی قرار دارد که احمدی نژاد یکی از آنهاست و یا حداقل تا پیش از انفجار جاسوسی و خرافات و رمالی در دولت احمدی نژاد، بوده است.

در همین سخنرانی فاش می شود که با چه طرح و حیله ای مردم را فریب داده و احمدی نژاد را رئیس جمهور کردند. همچنان که فاش می شود مشائی با نخست وزیر هند مناسبات دو نفره دارد. همچنان که فاش می شود مشائی از جمله بازجویان توبه بگیر دهه 60 بوده و با سردار نقدی جان دریک قالب!

طائب می گوید که در حلقه رهبری گروهی که احمدی نژاد را رئیس جمهور کرد، جاسوس دشمن نفوذ کرد، اما نمی گوید این جاسوس کیست و چگونه نفوذ کرد و اکنون در کجاست؟ او می گوید "یکنفر" مشائی را معرفی کرد، اما جرات نمی کند نام آن مُعرف را بر زبان بیآورد.

طائب می گوید که مقام معظم رهبری در جریان تمام جزئیات مسائلی که او بخشی از آن را فاش می کرده قرار داشته است. او می گوید که تمام تلاش در انتخابات سال 1384 آن بود که هاشمی نتواند رای آورده و رئیس جمهور شود. و باز می گوید که قالیباف در طرح رئیس جمهور کردن احمدی نژاد، مامور ایفای نقش سپر بلای احمدی نژاد و شکستن رای هاشمی در آن انتخابات را داشت.

طائب مدعی است که مشائی علم غیب دارد و خبرهائی را از پیش می گوید که بعدا واقع می شوند.

این سخنرانی ماندگار در تاریخ جمهوری اسلامی را با دقت خوانده و نکات خبری آن را بیرون کشیده ایم که می خوانید. مقام معظم رهبری، این ترکیب و این فاجعه را به قیمت جان صدها نفر و زندانی شدن لشگر بزرگی از مذهبیون داران سوابق انقلابی و خدمت در زمان آیت الله خمینی و فجایع و رویدادها و تصمیمات دیگری که هنوز افشاء نشده اما قطعا چنین خواهد شد، بر کشور حاکم کرد. متهم درجه اول این فاجعه چه کسی است جز سکان دارد فاجعه؟

این گزارش و مجموعه خبری را با دقت بخوانید و نه تنها به خاطر بسپارید، بلکه با آن اصطلاح " هر 9 روز یک توطئه علیه دولت" را که بارها خاتمی در دوران ریاست جمهوری اش بر زبان آورد مقایسه کنید. طائب با صراحت می گوید که از سال دوم دولت خاتمی توطئه سازماندهی شده را آغاز کردند! خود بخوانید:






مشایی از سال 59 که سپاه تشکیل شد در اطلاعات رامسر از نیروهای سردار نقدی بود. کارهای اطلاعاتی را آموخت و در ایجاد وزارت اطلاعات او نیروی وزارتی و باز‌جو شد. هنر بازجو در آن موقع این بود که کسی را که بازجویی می کنند، توبه کند؛ یکی از سوژه های ایشان که تواب شد خانمی بود که توابه شد و مشای با این خانم ازدواج کرد، لذا از وزارت اطلاعات اخراج شد.

خانم مشایی دو برادر داشت که از مجاهدین خلق بودند و هستند که یکی از آن‌ها کشته شد. یکی دیگر هم در حمله جدید به اردوگاه الشعب در عراق احتمالا فوت کرده است. مشائی به دلیل این که دو تن از اقوام وی از مجاهدن خلق بودند از وزارت اطلاعات اخراج شد. چون آدم امنیتی و کاربلدی بود در قالب کارهای فرهنگی جذب تلویزیون شد و مدتی در سیمای معارف بود.



سال دوم رئیس‌جمهوری خاتمی حزب الله به این فکر افتاد که اگر روند ادامه پیدا کند جریان خاتمی نظام را از بین خواهند برد. لذا گفتند که جریان حزب الله باید ورود پیدا کند تا بر جریان انتخابات بعدی سلطه پیدا کند و پیروز شود. بنابراین یک گروه هزار نفره از سراسر کشور جمع شدند و از میان آن ها 300 نفر و از بین آن ها یک گروه شانزده نفره‌ تشکیل شد. یکی از افراد آن گروه احمدی‌نژاد بود.


در جلسه این گروه آقایان احمدی‌نژاد، حسین فدایی(نماینده کنونی مجلس که گفته می شود نقش مهمی در جنایات کهریزک داشته)، توکلی(نماینده کنونی مجلس)، باهنر(نایب رئیس مجلس کنونی)، رحیم‌پورازغدی(عضو شورای انقلاب فرهنگی و سربازجوهای دهه 60 در اوین)، مرتضی نبوی(عضو مجمع مصلحت و رئیس هیات مدیره بنیاد رسالت و صاحب امتیاز روزنامه رسالت)، زاکانی(نماینده کنونی مجلس و اداره کننده سایت جهان نیوز که قراربود در کابینه قالیباف، در صورتی که به جای احمدی نژاد او را جلو می کشیدند وزیر کشور شود) و یک نماینده از تلویزیون آمده بودند. نکته مطرح این بود که چگونه بر اوضاع سلطه پیدا کنیم؟

در این جلسات کارها بین افراد تقسیم می‌شد. آن فردی که از همه بهتر کارش را انجام می‌داد احمدی‌نژاد بود. دیگران امکاناتشان از احمدی‌نژاد بیشتر بود ولی او با کمترین امکانات کار را بهتر انجام می‌داد و در اجرا خوب شناخته شد. نتیجه آن جلسات در مجموع این شد که شورای شهر تهران را در دست گرفتیم. شورای شهر و انتخاب شهردار می‌توانست برای معرفی قدرت عملیاتی حزب‌الله پله‌ باشد. اعضای گروه مشغول انتخاب شهردار بودند و این که چه کسی می‌تواند شهردار باشد، و آن کسی که از همه از نظر اجرایی خودش را بیشتر نشان داده بود احمدی‌نژاد بود. لذا شهردار شد. وقتی می خواست شهردار شود برای معاون فرهنگی اش مهره می خواست. یکی از حلقه های آن جلسات مشایی را به احمدی نژاد معرفی کرد. احمدی نژاد اول نپذیرفت و گفت اگر مذهبی تر باشد بهتر است. ولی بعد با اسرار قبول کرد و مشایی وارد کار شد. در حالی که جاسوس و نفوذی دشمن بود. بنابراین، در این حلقه ها دشمن نفوذی داشت و حرکت را می‌دید و متوجه شده بود که احمدی نژاد رئیس جمهور می شود. لذا مشایی را کنار دست احمدی نژاد در شهرداری قرار داد.

مشایی مرتاضی بسیار قوی است؛ ریاضت‌های شدیدی(نماز ها سه ساعته و ...) کشیده است که هیچ کس تاب و توان آن را ندارد، مشایی از هنگامی که در شهرداری کنار احمدی نژاد شروع به کار کرد یک چایی از احمدی نژاد(در دوران ریاست جمهوری) و شهرداری نخورد و اکثرا روزه است و غذای خود را همیشه به همراه دارد .



با توجه به این که احمدی نژاد در شهرداری بشدت خود را نشان داده، تصمیم گرفتیم برای ریاست جمهوری گزینه مناسبی است. در جلسه ای که داشتیم یک عده مخالف ریاست جمهوری احمدی‌نژاد بودند و با آمدن قالیباف موافق بودند، یک عده قبول داشتند که احمدی نژاد رئیس‌جمهور شود ولی قالیباف باید بیاید که سپر بلای احمدی نژاد بشود تا موافقان هاشمی به سراغ قالیباف می روند و او را مورد حمله قرار دهند و در نتیجه احمدی‌نژاد بالا بیاید. بنابراین قالیباف آمد و مطرح هم شد و دقیقا سپر بلای احمدی ‌نژاد شد و احمدی نژاد رئیس جمهور شد.




در این جریان مشاهده کردیم که براثر فریبکاری یک واسطه احمدی نژاد و قالیباف با هم به مشکل خوردند و کار داشت خراب می شد چون اولویت ما در آن زمان این بود که به هیچ وجه هاشمی رأی نیاورد. جلسه ای گذاشته شد تا ببینیم قضیه چیست که مشاهده کردیم در آن جلسه مشایی هم آمده است. احمدی نژاد گفت شما بازی خورده اید، قالیباف را هاشمی آورده است. در حالی که این برای ما خیلی عجیب بود. چون می دانستیم که قالیباف را خود ما جلو آورده ایم. بعد متوجه شدیم همه این حرف ها القائات مشایی است.


مشایی از اول جلسه تا آخر جلسه اگر حرف نمی زد، ذکر می گفت ولی در یک جا از هاشمی غیبت کرد و برای ما تعجب بود فردی که نماز سه ساعته می خواند چرا حاضر شده غیبت کند.

مشایی مرتاضی با ظاهر دینی است؛ اخبار غیبی می‌‌گوید و تحقق هم پیدا می‌کند. در این مدت زمانی که مشایی با احمدی نژاد بوده است القائات بسیار وحشتناکی به احمدی نژاد داشته است. مخصوصا این که بعضی از سخنان خود را منتسب به امام زمان می کرده است و احمدی نژاد هم تبعیت می کند چون فکر می کند که مشایی با امام زمان مرتبط است. به جهت این که اخبار غیبی می گوید و محقق می شود.

یکی از معاون های مشایی که با ما نسبت داشت نقل می کرد که مشایی آدم عجیبی است. نخست وزیر هند به او وقت ملاقات داد در حالی که کمتر کسی می تواند با نخست وزیر هند ملاقات کند. هنگام ملاقات، نخست وزیر هند در برابر مشایی مؤدب نشسته بود تا مشایی سخن بگوید ـ نخست وزیر هند از ماسون های بزرگ منطقه است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی از این امر به صورت جامع اطلاع داشتند و توانستند احمدی نژاد را کنترل کنند . در چهار سال اول سپر بالا شدند و توانستند به راحتی جریان را در داخل و خارج کنترل کنند تا مشایی موفق نشود.

در چهار سال دوم مشایی نزدیک احمدی نژاد شد و گفت تو دولت ظهوری و ظهور در زمان تو تحقق پیدا می کند و سپس گفت مجلس ضد ظهور است و باید عوض شود.

هنگامی که سید حسن نصرالله متوجه خانه نشین شدن احمدی‌نژاد شد دستور داد تمام عکس های او را جمع کردند و دیگر حزب‌الله اسمی از احمدی نژاد نیاورد.

در زمان خانه نشینی احمدی نژاد، چون روز‌های دوشنبه با رهبری دیدار دارد، نزد مقام معظم رهبری می رود، هنگامی که خدمت ایشان رسیده بود گفته بود که بگویید مصلحی استعفا دهد، رهبری به احمدی نژاد گفته بودند که به صلاح تو نیست مصلحی استعفا دهد و احمدی نژاد گفته بود استعفا می دهم، رهبری به او گفته بودند هر طور صلاح می دانید عمل کنید.

(متن کامل این سخنرانی را میتوانید در سایت آفتاب بخوانید)

Nessun commento:

Posta un commento